💞عشق جان است و عشق تو جانتر جانان...💞

با تو خوشبخت ترینم😍😘

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿۵۱﴾ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿۵۲﴾

کلمات کلیدی
آخرین مطالب

تو رفتی من تنها شدم...

پنجشنبه, ۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۲:۰۴ ق.ظ

سلام مهربونا😍😍. دلم تنگ شده بود.بعد از اون وبلاگ اولم اینجا تنها جاییه که انقد بهش عادت کردم.

خب تعریفیا رو اول بنویسم.دوشنبه هفته پیش آقایی اومد دنبالم دم دانشگاه و با هم برگشتیم کرج. کلیم تو راه خوش گذشت. برام بادوم که دوس داشتم خریده بود و لواشک به مقدار خیلی زیاد و یه رز سفید خیلی خیلی ناز.

اتفاق بد اون شب این بود که بابا از آقایی خواسته بود برنجای ما و خاله ها رو از شهرستان بیاره.ما برنجای خودمونو اوردیم بالا و چون پارکینگ جا نداشت ماشینو شب دم در گذاشتیم...که متاسفانه همون شب دزد اومد و برنجای خاله رو دزد برد ضبط ماشین، گوشی دوست همسر و چنتا چیز دیگه...😒😥

روز بعدش یعنی سه شنبه شب علی پیله کرد که بریم بیرون.رفتیم یه کافی شاپ نشستیم و بعدشم رفتیم مهستان که من سایه بخرم و اونجا یه مرد نسبتا مسن که خیلیم ظاهرش متشخص بود رفتاری از خودش نشون داد که باعث شد تا ابد یادم بمونه یه سری مسائل به سن نیست 😡😬و...خلاصه مامان اس داد برگردید شام بخوریم.و وقتی برگشتیم😍😍😍آقایی با آجیا و خاله ها هاهنگ کرده بودن سورپرایزم کردن.همه جا تاریک و یهو برف شادی و شمع و فشفشه روشن شد...🎉🎊🎁🎂شب خیلیییی خوبی بود.☺️علی برام ساعت و انگشتر ست نقره خرید...مامان و آجیم یه پلاک (علیرضا) عاشششششقشم❤️خانواده علیم پول فرستادن و با اونم یه زنجیر با مهره های سفید خریدم☺️

روزای بعدشم کلی گشتیم.دو شب بعد تولد من تولد آجی بزرگه ملقب به طلا بود.خب من و علی و مامان براش یه پلاک و زنجیر خریدیم. شبشم من و آقایی خانواده دختر خالم ک نی نی داره و دخترای اون خاله رو دعوت کردیم یه سفره خونه و کلیم خوش گذروندیم...💃🏻💃🏻

شنبه هم من رفتم مدرسه و باید بگم از انتخاب و تصمیمم راضیم.معلمشون این هفته ازم خواست من کلاسو اداره کنم تا ایشون به کاری که براشون پیش اومدن بود رسیدگی کنن🙈.دو نفر از بچه ها بودن و رشتشونم طراحی دوخته.تجربه ی خیلییییی جذابیه.واقعا تلنگر بم وارد میشه...هنرشون...تواناییاشون و تلاششون برا یادگرفتن.خلاصه اون روزم گذشت...

دیروزم که همسری رفت.😔😔😔خیلی حوصلم سر میره و همش مشغول فیلم دیدنم.امروزم به دختر خالم ای دادم اومد رفتیم بیرون معجون و شیرموز سررررد زدیم .خیلیییی هواسرد بود ولی چسبید.بعدشم که من با دخی خاله اومدم خونشون.

راستی اینم میدونید که این دو هفته که تعطیلی داشت رو من به خودم استراحت دادم و گود بای دانشگاه😅😝

دییییگه که خبر خوش...طلا مرخصی گرفته و منم تعطیلم.دوشنبه میریم شهرستان.وااااای همسریم که شهرشون به اونجا نزدیکه حتتتتما میاد. دلم بششششدت برا ریحان(دخترخالم) و هدیه(دوستی که تو پستای قبل اشاره کردم تنگه) میبینمشون😋😊

ببخشید انقد روده درازی کردم.دوستون دارم.لحظه هاتون خوش😘❤️

۹۵/۰۹/۰۴ موافقین ۲ مخالفین ۰
مری مریا

نظرات  (۵)

سلام مهربون
خیلی خیلی ممنون بیادم بودی عزیزم

امیدورم همه روزهات قشنگ و خوب وعالی باشه عزیزم
پاسخ:
سلام جانم.
خواهش میکنم عزیزم🌹❤️
آمییییین بانوی مهربون
چ دزد بیشعوری بوده 😥😳 

تولدت رو دوباره تبریک میگم عزیز ترین 😁😍😘😘😘😘 ایشاله همیشه ب تفریح و خوشگذرونی 
سوپرایز همسرت عالی بود 😍😍😍😍

اخی .اون طور بچه ها واقعا با استعدادن .چون با علاقه کارشونو انجام میدن 😍
پاسخ:
خعلیییی بیشعور و دزد و بد بود😢😢
فدااااای شما عزیز دلم😍❤️😘
اوهوم واقعا چسبید🙊
اره سارا اگه بدونی چقد به یاد گرفتن علاقه دارن☺️
سلام مهربون
اصلا یدونه مری مریا هست و اون همه گشت و گذارش... والا
اصلا تو باید همیشه به تفریح و دورهمی سرت گرم باشه، که نباشه باید بهت شک کنیم دختر
الهی فدا
بابت اون دزدی باید بگم خیلی حال گیری بود ولی خدا رو شکر که زیاد کشش ندادید
میگم مری مریا؟ تولدت کی بود؟ من تبریک نگفتم؟ بخدا هیچی یادم نیست فقط بی نهایت شرمنده شدم... منو ببخش
تولدت مبارک خوشگل ِ من
چه جشن تولد قشنگی داشتی، الهی که همیشه از این جشنای دورهمی باشه و همیشه دلتون خوش باش
کادوهات مبارکت باشه عزیزم، الهی که به شادی ازشون استفاده کنی
دست آقاییت هم درد نکنه
الهی که خوشبخت باشید همیشه
پاسخ:
سلااااام عزییییزم،ووییی اوهوم من کلا خیلییی اهل تفریح و مهمونی ام .فقط مسافرتو دوس ندارم😒ولی چون همییییشه دورم شلوغ بوده عادت کردم به سروصدا و شلوغی.البته بعضی وقتام به سکوت و خلوت خودم احتیاج دارم.
اوهوم آقا دزده خیلی بی انصاف بود ولی بازم مامانم درست میگه:خداروشکر ماشینو نبردن..
الهییی فدای مهربونیت❤️ تولدم ٢٦آبان بود☺️ دشمنت شرمنده باشه 😘 عیب نداره اصلا.
مثل همیشه به من لطف داری 🌹🌹
آمیییین
۱۳ آذر ۹۵ ، ۱۸:۵۰ بانوی عاشق
سلام گلم
چ اتفاق بدی
ی روزم دد زد به انباری خونه مادر بزرگم ماد غذایی شو برده بودن

پاسخ:
سلام عزیزم
اوهوم خیلی بد بود
آخییی چه دزد بی رحمی😒😒
سلام مرمری جون پستهاتو خوندم به جز پستهای رمز دارت.تولدت مبارک.میشه بدونم کجا دانشجویی؟ چند سالته؟ 
پاسخ:
سلام عزیزم.خوششش اومدی دوستم.میام رمز میدم خدمتت. ممنونم زنده باشییی🌹
تهران خانمی. ٢١سالمه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی